نماز ظهر عاشورا
پنجشنبه 97/06/29
ای ماه محرم!
ای ماه شکوهمند!
میهمان ظهر عاشورای توام.میهمان ثانیه های راز و نیاز مولایم.
آمده ام تا مرا برسانی به سرزمین کربلا به سوز و گداز نهری که امکان سیراب کردن نداشت.
آمده ام تا برای لحظاتی خاکی شوم ،پهن شوم زیر قدوم نمازگزاران ظهر عاشورا تا تمامی لحظه هایم پر شود از بوسه به پیشانی خالص ترین و جان بر کف ترین یاران.
نسیمی شوم که پر شده از مناجات هایی جانسوز ! خودم را به خلوت عارفانه ی ظهر عاشورا برسانم.چقدر خوشبختم که در کوچه های دل امامم و رو به درگاه استجابتت در فرصتی کوتاه قدم میزنم .از اینکه میهمان این صفوف متحد و الهی ام و دست های کریم تو سایبان تمام لحظه های ماست خوشحالم.
یک قبله دعا در ظهر عرفانی عاشورا و یک لحظه اجابت از درگاه تو،همه را آسمانی می کند،گوشهایم را تیز می کنم تا بشنوم آنچه را که امامم در آخرین قنوتش گفت،دستهایش می لرزید زیرا که می دانست آخرین قنوتش هست.
زمین از عطر بندگی حسین ع سرشار شده بود.
آینه ها همگی نشسته اند به تماشای آخرین قنوت .آینه ها به زلالی قلب او و یارانش غبطه می خورند. برکت از آسمان خدا بر لحظه هایشان می بارد و سرشار از بندگی می گردند.
بر زمین ایستاده اند و در باغهای بهشتی در گردش هستند،فرشته ها برایشان دعا می کنند.
یاران امام در رکوعشان به سوی حاکمی سر تعظیم فرود می آورند که پیامبر ولی آن است،روشنی در دلشان می بارد.
نور معنویت در میان قلبهایشان می تابد و ایمان متبلور می گردد.
سجده ی آخر را می خوانند. جهان از لحظه های عاشقی پر می شود،چقدر سخت است آخرین سجده در مقابل پروردگارت وقتی که خودت بدانی که آخرین است. قلب هایشان شکسته و چشم ها بارانیست. مرور می کنند ذکر یا لطیف را .ارحم عبدک ضعیف…
آنان با تمامی وجود می خواهند که بال در بال ملائک تا آسمان بخشایشت بال گیرند و دعایی روحبخش در دل می خوانند.
از حجم اقیانوس دل پاکشان چه گذشت که حضرت دوست چنین اجابتشان نمود و نمازشان را به دیده ی منت پذیرفت.
آیا در آن دعای آخر ما را هم دعا کردند؟؟؟؟