شهادت امام موسی کاظم (ع)

ای تاریخ!

کاش آنروز برای همیشه دفتر ننگینت را می بستی و پس از آن هرگز ورق نمی خوردی!

همان روز که خورشید سربرهنه،با گونه هایی از شرم سرخ،از پشت کوهساران ماتم زده ی عراق تابید.

شرم از اینکه خورشید عالم تاب حلم و بردباری افول کرده و او همچنان می بایست بتابد.

همان روز که زهر هارون در زندان شرر به دل دریایی امام موسی کاظم (ع) زد و شراره ی آتش دل او ،دنیا را سوزاند.

آن روز که شیعه مظلوم بود و سراسر اشک؛ غربت امام و رنجنامه ی نانوشته اش مظلومیت و غربتش را دوچندان کرده بود.

همان روز که دستهای این مرد آسمانی برای همیشه با گنبد کبود پیوند خورد.

ای کاش آنروز برای همیشه دفترت بسته می شد.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.