مادرانه
پنجشنبه 96/12/24
در سیاهی و سکوت سنگین شبانه،کنار بستر کودکانم،سجاده ی راز و نیاز می گسترانم.
سالهاست عادت غریبی به عاشقی پیدا کرده ام؛عشقی عمیق و ملایم بین من و معبودم ریشه دوانده است.
گاه کودکم چشم می گشاید و روییدن تبخاله های عشق را بر تن مادرش می بیند.
می دانم روزی او هم شکوه زندگیش را در خشوع خضوع و تسلیم شدن به درگاه حق خواهد دید.